از وقتی سر کارگر رفته همه چیز بهم ریختهدیگه حمایت کننده ندارم .همه چیز سخت شدهساعت دستشویی رفتنمون رو هم حساب می کنه این جدیدهبهم میگه بیکار شدی ظرف بشور یا ابمیوه درست کنهمش بهم می توپه.من خسته امخیلی
دلم گریه می خواد ولی نباید گریه کنم .باید مرد بشمباید قوی باشمباید صبور بودنو یاد بگیرم.نمیدونم قبل از اینکه بندازنم بیرون از اینجا برم یا صبر کنم؟!
درباره این سایت