دیشب داشتم از تنگی نفس می مردم.صبح رفتم دکتر.گفت درمانت ناقصه.اصلا تحت نظر نیستی.آزمایش آنتی بادی برام نوشت و تست ریه.کورتون هم نوشت گفت باید می خوردی.خیلی نا امیدم خیلی درمونده ام

زنگ زدم بیمارستان فیروزگر تهران وقت دکتر گرفتم .14اردیبهشت 8:30صبحبه مامان زنگ زدم و اطلاع دادم تلفن رو روی من قطع کرد.

به خاله معصومه گفتم به کمکش احتیاج دارم گفت برنامه اشو چک می کنه ببینه می تونه باهام بیاد یا نه

صندوقدار شیفت صبح یه فتنه ی واقعیه  .خیلی آدم گربه صفتیهانقد عشوه اومد که بعد دو ماه حقوقش رو 400بردن بالا ولی من نه .چقدر ازش بدم میاد

اگه حالم بد تر از این بشه احتمالا دیگه نرم سر کار

باید تنهایی دنبال درمانم باشم.باید پول جور کنم.باید فرشو بفروشم.باید زنده بمونم .تنهایی تنهایی تنهاییتنهایی مبارزه می کنم تا بشم امید همه ی کسایی که بعد من میان و تنهان

امسال مسلما سال خوبی برام نبودبیماریم شروع شد.دارم کارمو از دست میدمو هزار تا مشکل دیگهولی باید تلاش کردباید تلاش کنم و از مامان بپرسم چرا منو تنها گذاشت وقتی که من هیچ وقت تنهاش نذاشتم

چرا؟!

برام دعا کنید


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

فروش نهال گل محمدی (طلای مخملی) Jason نورحق شورای دانش آموزی شهیدبهشتی گندمان ایمان رنجبر درس یار7 مزایای پرفکت مانی خودرو باز